تو پیامبر منی. تو ابراهیم منی وقتی که تماماً آتشم. تو موسیِ منی وقتی که وسطِ دریا برام راه باز می‌کنی. تو نوحِ منی وقتی که درحال غرق شدنم. تو عیسیِ منی برای اوقاتی که نفس کم می‌آرم. ناقوسِ صدات، ناقوسِ کلیسایِ منه وقتی که باید عبادت کنم. که تو محتاج این عبادت نیستی؛ من تماماً نیازم به این عبادت. تو پیامبر منی. دینِ تو، دینیه که هیچ‌وقت طردم نمی‌کنه. دینی که هیچ‌وقت بهم نگفته عوض بشم تا منو بپذیره. تو پیامبری هستی که با تمومِ اشتباهاتم بازم آغوشت برام بازه تا کم نیارم. گم نشم. گمراه نشم از راهت. تو محمدی هستی که منو تویِ حرایِ خودش راه داده. تویِ شخصی‌ترین خلوتِ عبادتش. تو پیامبر منی برای تموم مواقعی که پوچم. هیچم. که دینِ تو به من معنا رو یاد داد. دینِ تو، به من هدف داد. که دینِ تو، عجیب‌ترین نجات‌دهنده‌یِ تمومِ تاریخ بشریت بود. دینِ تو، احیام کرد. که نه این دین به من، ولی من به این دین محتاجم.

 

|گُمَم نکن از آغوشت|


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نیلوفرانه کاشت مو سالم زيبا روزنوشته های رضا چترزرین نسل طوفان Mahdi Shahbazi گاهی برای دلم مینویسم موج طبیعت