چشم بسته. قدم‌ها رو به جلو. «کدوم آینه واقعیتو می‌گه؟» دخترِ تویِ آینه گفت. «کجایِ این حرفا واقعیته؟» به دخترِ تویِ آینه گفتم. ما وجود داریم؟ از کجا معلوم کسایی نیستیم که فقط تویِ خوابِ یه نفر دیگه وجود دارن؟ کی می‌دونه چه بلایی سرِ آدمایِ تو خوابامون میاد؟ چندتا دنیایِ دیگه می‌تونه وجود داشته باشه، اگه هرکدوم از دنیاهایِ تو خوابامون واقعی باشن؟ «تاریکی عدم وجود روشنایی نیست. عدم اعتقاد به روشناییه». کجا خونده بودمش؟ کدوم روشنایی؟ اگه روشنایی‌ای وجود نداشته باشه که بخواییم بهش اعتقاد داشته باشیم، چی؟ این که همه‌ش نیست. این روشناییه که از زیرِ در وارد اتاقِ تاریکت می‌شه. تاریکی هیچوقت پاشو از این اتاق بیرون نمی‌ذاره. تاریکی هیچ‌وقت مزاحمِ روشنایی نمی‌شه. زندگی همه‌ش همینه. من تاریکی بودم همیشه. کی می‌دونست من واقعیَم تا وقتی که همه منو با وجود داشتن یا نداشتنِ روشنایی تعریف می‌کردن؟ کی مطمئن بود که من خودم به تنهایی وجود دارم یا نه؟ زندگی همه‌ش همینه. اونا فکر می‌کردن من وجود ندارم و وجود داشتم. شبیه یه اشتباهی که هیچ‌وقت نباید دوباره تکرار شه. باید برات بنویسم. باید بگم بهت که تکرارم نکن. خستگی این همه تکرار مونده رو وجودم. نذار خسته‌تر شدم. بذار دوباره خودم باشم. نه تکرارِ همون چیزی که تو می‌خوای. حذف کن روشنایی رو از ذهنت. من وجود دارم. همینجا. کنارت. حس کن وجود داشتنمو. همین.


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : وجود ,روشنایی ,تاریکی ,همه‌ش ,تویِ ,آینه ,وجود دارم ,وجود داشتم ,همه‌ش همینه ,زندگی همه‌ش ,تویِ آینه ,زندگی همه‌ش همینه
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زندوني عشق وبلاگ آریسا محمدی Mr-Hacker علی حسین زاده ساخت اپلیکیشن Jessica Michelle تمشک تیغ دار سئوبلک