اول: می‌دونی چه حسیه؟ اون لحظه که تو چشمات نگاه می‌کنه و می‌گه «ببین من به غیر از قلبم، مغزمم عاشقت شده»؟ می‌دونی چقدر عزیزه این جمله؟ این کلمات؟ که چقدر می‌شه چسبید به چندتا کلمه و تموم ذهنت پر شه از یه جمله. از یه لحنی که آشناست. یه صدایی که می‌خوای بوسش کنی و نمی‌تونی. که کاش می‌تونستم برای همیشه نگهت دارم همینجا. همینجایی که بغلت کردم و یهو برمی‌گردی پیشونیمو می‌بوسی. همینجایی که چشمات قشنگترینه. همینجا. که کاش نری و دور نشی ازم. کاش بمونی. کاش بمونی. کاش بمونی. که من مغز و قلبم که هیچی، تمومِ سلولام دوسِت دارن.

 

دوم: بهم می‌گه یادته گفتم بزرگترین ترسم فلان چیزه؟ الآن بزرگترین ترسم شده روزی که بخوام بغلت کنم و نتونم. بخوام ببوسمت و نتونم. بخوام بهت بگم دوسِت دارم و نتونم. محکم بغلش می‌کنم و اشکام جمع می‌شه تو چشمام. یعنی میاد همچین روزی؟ که کاش نیاد. کاش نیاد روزی که ندیدنت بشه عادتِ هرروزم، به‌جای این هرروز دیدنات. کاش می‌شد برای همین لحظه و همین الآن زمانو برای همه متوقف کنم و فقط خودمون باشیم. که چقدر این روزایی که دارن می‌گذرن، عجیبن. که کاش نگذرن. که از یه ماه دیگه، ماهی یکی دوبار می‌تونم ببینمت فقط. فکر کردن بهشم مچاله‌م می‌کنه. مچاله می‌شم تو خودم برای روزایی که بخوام بغلت کنم و نتونم. کاش بدونی که من این دوری رو دووم نمیارم. من و این حجم دوست داشتنت اینقدر باهم یکی شدیم که اگه نباشی، دیگه منم نیستم. که روزایی که نیستی حس می‌کنم دیگه حتی خودمم ندارم. غریب و دورافتاده. همین.

 

سوم: موهام هی می‌رن سمتش. می‌گم به چی می‌خندی؟ می‌گه به موهات که هی اینوری میان. چرا اینجورین؟ می‌گم حتی موهامم دوسِت دارن.‌ حتی موهامم.
|که تو حتی اگه سیگارم باشی، نمی‌تونم بذارمت کنار.|


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

grindingsa مارکر زرد soodibaspar Cornelius دبیرستان اسماعیل بختیار شرح حال طوبی رایانه منسوجات چرمی رضوی عاشقانه ترين وب سايت عاشقانه=چشمان سبز